تو نشانم بده راه به قلم فاطمه اصغری
پارت دویست و دوازده
زمان ارسال : ۸۹ روز پیش
- بسه دیگه! هر دوتون ساکت شین!
با صدای بلند فریادم هم ریحانه، هم آذین هر دو ساکت میشوند. یک ساعت است اره میدهند و تیشه میگیرند و همانطور که موضوع صحبتشان من هستم، صدای دعوایشان هم مغز من را نشانه رفته است. یکی آذین میگوید و یکی ریحانه؛ آذین متهم میکند و ریحانه توجیه و صدایشان مثل طبل جنگ دقیقا وسط مغز من میکوبد.
طوری خشمگینم که حد و حسابی ندارد. دوست دارم من هم پا به پای آذ
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
فاطمه اصغری | نویسنده رمان
🌺🥰🌺
۳ ماه پیشاسرا
00ولی بعضی مردم متاسفانه فکرمیکنن هیچ زنی برای پسرشون خوب نیست وعیب بقیه مردهرچقدرسن بالاباشه بازهم مهم نیست ولی دخترواوایلاست ممنون خانمی😘
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
همه فکر میکنن بچهی خودشون از همه سرتره. 😁
۳ ماه پیشیانا
10یه دفعه من بد جوری زن برادرمو نشوندم سر جاش بقول خانم اصغری گوششو پیچوندم ای جانم برای آوا
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🙈🙈چی کار کرده بوده مگه طفلی؟
۳ ماه پیشAa
10👏💐💐💐
۳ ماه پیشفاطمه اصغری | نویسنده رمان
🥰🥰🌺
۳ ماه پیش
Zahra.s
00عالی